دکتر مهدی تقوی رفسنجانی (رئیس مجمع اساتید انقلابی دانشگاه های رفسنجان)
رحلت بزرگان اندیشه و علم در جهان اسلام از این سرا به تعبیر روایات ثلمه ای بر دین وارد می کند که برای جبران آن زمان طولانی باید سپری گردد.از سویی دیگر فساد دانشمندان که ناشی از صدور اندیشه فاسد است در لسان روایات منجر به فساد تمام عالم خواهد شد. اما در این میان افراط و تفریطها،تعریف و تمجیدهای غرض آلود از یک سو و تخریب و تخطئه نمودن های ناجوانمردانه از سوی دیگر مشکل بزرگی است که مع الاسف جامعه ما به شدت به آن مبتلا است و این مسأله مشکلاتی را در مسیر رشد و تعالی اندیشه ناب دینی فراهم آورده است.
با درگذشت اندیشمند بزرگوار مرحوم حجتالاسلام دکتر فیرحی که نام ایشان برای همه اهل دانش و معرفت آشناست و اهل قلم همواره از آثار ارزشمند و متتبعانه ایشان استقبال نموده اند موجی از حملات و هجمات به ایشان در رسانه ها به راه افتاد که ای کاش این نقدها بر اندیشه وارد می شد و نه بر اندیشمند!
متاسفانه جامعه نخبگانی ما هنوز به درستی اخلاق نقد علمی را نیاموخته است.علمای علم اخلاق، نقد را «ارزیابی منصفانه هر چیز»تعریف نموده اند.در حالی که عادت معمول بسیاری از ناقدین در کشور ما برچسب زنی و استفاده از واژه هایی که جز با هدف تخریب شخصیت افراد صادر نمی گردد شده است.در ابتدای انقلاب مرتبا استفاده از واژه هایی چون کمونیست،مارکسیست،لیبرال و غیره برای حمله به شخصیتهای علمی رواج داشت امروزه نیز استعمال واژگانی چون فتنه گر،اپوزیسیون،غرب زده و…شایع شده است.شهید بزرگوار استاد مطهری در همین زمینه جمله ای دارند که بسیار درس آموز و راهگشاست.ایشان می فرماید:
«خوی قدیمی ما مداحی و ستایشگری و تملق است. بیماری جدید ما که علامت روشنفکری به شمار می رود لکه دار کردن و لجن مال کردن افراد است و به غلط نامش را انتقاد گذاشته ایم.
در عین اینکه آن خوی قدیم و ابن بیماری جدید به ظاهر معکوس یکدیگر می باشد از یک اصل و یک ریشه سرچشمه می گیرند و آن گزافه گویی و هوایی سخن گفتن و مصلحت اجتماع را در نظر نگرفتن است»
یقینا اگر امروز شهید مطهری در میان ما بود با هجران یک اندیشمند اینگونه که برخی نویسندگان ناجوانمردانه نه بر اندیشه او که بر شخصیت علمی او تاختند عمل نمی کرد.
این عبارات در میان اظهار نظرها نسبت به مرحوم فیرحی کاملا به دل می نشیند که با نواندیشان نظریه پرداز که از نعمات ارتقا دانش اند، باید با بینش، بمنظور کشش و نه با هدف رانش، رفتار نمود و نباید رفتار با اهل دانش بسان داعش باشد.
کرسی نظریه پردازی تنها با وجود دیدگاههای متضاد و نواندیشی گرم میشود و اگر همه همسو بیندیشند، کرسی نظریه پردازی یخ میزند و سکته علمی را رونق و سلامت و صلابت علم را بی رمق میسازد.
بی توجهی رسانه ملی به نخبگان غیرهمسو در عدم بازتاب سوگشان، نه تنها سود بخش نیست که نفرت افزاست و فترت زاست و از فطرت انسانی به دور است.
همزمانی فوت یک مجری و یک نظریه پرداز و توجه اغلب شبکه ها و اخبار به هجران ایشان بر اثر کرونا و بی اقبالی به انعکاس فوت استادی برجسته بسان فیرحی، نشان از نبود حکمت در ذهن متولیان رسانه ملت است.
امید است جامعه نخبگانی ما روزی به این درک مشترک برسد که بکوشد در حیات اندیشمندان به مطالعه و نقد آثار آنان همت گمارد و این اقدام ارزشمند را به بعد از وفات این بزرگان موکول ننماید که لااقل فرصتی برای پاسخگویی و دفاع از اندیشه برای آنانی که امروز رخ در نقاب خاک کشیدند و در جمع ما نیستند باقی بماند.