منو

غم «نان»، غمِ «شاد»، غم «ماسک»/ کارگران امسال نمی‌توانند فرزندانشان را به مدرسه بفرستند

مگر قرار نبوده درس خواندن مجانی باشد؟ دولتی که اصرار دارد مردم بچه‌هایشان را مدرسه بفرستند، لااقل ماسک مجانی به دانش‌آموزان بدهد!

۱۸ شهریور ۱۳۹۹

چه آموزش مجازی باشد و چه حضوری، فرزندان کارگران مغبون می‌شوند؛ نه «شاد» برای کارگران، شاد و رایگان است و نه خرید ماسک و ژل ضدعفونی کننده برای یک کارگر ساختمانی یا پاکبان شهرداری راحت است؛ واقعا چه بر سر اصل ۳۰ قانون اساسی و آموزش رایگان آمده است؟!

هرسال پاییز با بوی کلاس درس و «شادی‌های راه مدرسه» از راه می‌رسید اما امسال قصه جور دیگری‌ست. اصلاً مدرسه رفتن و درس خواندن به سادگی هر سال نیست. «غول مهیب کرونا» یک بیرون رفتن عادی را با هزار دردسر همراه کرده چه برسد به اینکه خانواده‌ها بخواهند دل به دریا بزنند و فرزندانشان را برای درس خواندن و آموزش دیدن، راهی کلاس‌های درس و مدرسه کنند.

جدا از انتقاداتی که به بازگشایی مدارس در وضعیت بحرانی کرونا صورت گرفته -از نامه‌های انتقادی و مصاحبه‌های پزشکان گرفته تا اعتراضات خانواده‌ها- مدرسه رفتن در شرایط کرونایی، حتی اگر خانواده پذیرنده‌ی همه مخاطرات هم باشد، هزینه‌های سنگین به خانوارهای فرودست تحمیل می‌کند؛ خانواده‌هایی که بعد از بحران کرونا به شدت دچار مضایق مالی و تنگدستی شده‌اند و تعداد بی‌شماری از آنها شغل و ممر امرار معاش خود را کامل از دست داده‌اند.

نگرانی خانواده‌ها از بازگشایی مدارس

در روزهای گذشته بعد از انتقادات بسیار خانواده‌ها، رئیس‌جمهور با اشاره‌ای کوتاه به خواسته بسیاری از خانواده‌ها مبنی‌بر اینکه «نمی‌خواهند فرزند خود را به مدرسه بفرستند و می‌خواهند یک‌سال دیرتر به مدرسه بروند» گفت: «اگر مسئولان بهداشتی یا مردم نگرانی‌هایی دارند باید برطرف شود. ما نمی‌خواهیم افراد را با دستبند به مدرسه بیاوریم. ما وظیفه داریم که بگوییم مدرسه و کلاس درس آماده است، معلمان سر کلاس هستند و دانش‌آموز می‌تواند بیاید، اگر هم کسی مشکلی داشت و بیماری داشت و مریض بود می‌تواند نیاید و از فضای مجازی دنبال کند.» روحانی در عین حال از صداوسیما خواست وارد عمل شود و با حضور در مدارس، وضعیت رعایت پروتکل‌ها را به مردم نشان دهد.

با این حال، خانواده‌های بسیاری هستند که در بیم و هراسِ فرستادن فرزندانشان به مدرسه هستند؛ جدا از دغدغه‌ی آلوده شدن به ویروس کرونا که بسیاری از خانواده‌ها را ناچار کرده عطای درس خواندن در کلاس‌های درس را به لقای بیماری ببخشند و دست به دامان فضای مجازی و امکانات قلیل و ناکارآمد آن شوند، دغدغه‌ی هزینه‌های مازاد برای فرستادن فرزندان به مدرسه، دغدغه‌ی کمی نیست، به خصوص برای کارگرانی که یا بیکار هستند یا اگر خوش‌شانس باشند و پیه بیکاری هنوز به تنش‌شان نخورده باشد، در بهترین حالت، دو میلیون و پانصد هزار تومان یا نهایتاً ۳ میلیون تومان حقوق ماهانه دارند.

گرانی هزینه‌های زندگی خانوارهای کارگری

در ماه‌های گذشته، سبد معاش خانوارهای کارگری به شدت گران شده است؛ براساس محاسبات مستقل کمیته دستمزد کانون عالی شوراها، سبدی که در اسفندماه ۹۸، در جلسات سه‌جانبه ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان مصوب شد، در تابستان به مرز ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان رسیده است؛ این درحالی‌ست که فعالان صنفی مستقل می‌گویند کمینه هزینه‌های زندگی مرز ۸ میلیون تومان در ماه را پشت سر گذاشته است. در چنین شرایطی، تحمیل هزینه‌های سربار برای آموزش فرزندان، می‌تواند ناکامی معیشتی کارگران را وارد مرحله‌ی بحرانی‌تر کند.

لازم به توضیح نیست که سبد معاش توافقی که نرخ آن در اسفندماه حدود ۵ میلیون تومان تعیین شد، با اعمال یک ضریب روی سبد خوارکی‌های خانوار و بدون در نظر گرفتن قیمت واقعی و تفکیکی اقلام و کالاهای اساسی ازجمله «آموزش» محاسبه می‌شود. به عبارت ساده‌تر، در محاسبات سبد معاش، هیچ محاسبه دقیقی روی میزان هزینه‌های آموزشی خانوارها صورت نمی‌گیرد و به‌طور مشخص نمی‌دانیم از این ۵ میلیون تومان، چند درصد به طور دقیق هزینه‌ی آموزش است. اما با این حال، در ماه‌های ابتدایی آمدن کرونا قبل از تعطیلات تابستان، به دلیل غیرحضوری و مجازی شدن مدارس، خرید تجهیزات الکترونیکی از قبیل لب‌تاپ یا تبلت و خرید بسته‌های اینترنتی، هزینه‌های مضاعف به خانوارها تحمیل کرد و خانواده‌های بسیاری به خصوص در مناطق محروم ازجمله سیستان و بلوچستان، کرمانشاه و کردستان، نتوانستند امکانات آموزش آنلاین و مجازی را برای فرزندانشان فراهم کنند و کودکان حاشیه‌نشین و فرودست بسیاری مجبور شدند فعلاً تا اطلاع ثانوی، تحصیل و آموزش را کنار بگذارند.

در آن ماه‌ها، هزینه‌های سربار آموزش برای خانواده‌های فرودست کم نبود؛ درحالی‌که اصل ۳۰ قانون اساسی به صراحت بر لزوم ارائه «آموزش رایگان» برای همه شهروندان تا پایان دوره متوسطه تاکید دارد و این وظیفه را برعهده‌ی دولت گذاشته است، درس خواندن هر روز برای فرزندان خانواده‌های کارگری دشوارتر می‌شود؛ وقتی می‌گوییم «خانواده‌های کارگری» منظورمان همه خانوارهایی است که در حیطه اقتصاد – رسمی یا غیررسمی- با کد یمین خود امرار معاش می‌کنند و لذا این اصطلاح عام، خانوارهای کارگران فصلی، غیررسمی و بیمه نشده را نیز دربرمی‌گیرد؛ خانوارهایی که بسیاری از آنها ازجمله کارگران ساختمانی و دستفروشان، در ماه‌های اخیر بیکار بوده‌اند.

در همان روزهای داغِ «نرم افزار شاد» که دولت ادعا می‌کرد این نرم‌افزار برای تحصیل آنلاین و مجازی بسیار کارآمد است، فعالان صنفی معلمان اعلام کردند: تحصیل رایگان قانون اساسی را لااقل شامل «شاد» کنید.

آنها می‌گویند: درحالی‌که طبق وعده قبلی وزیر آموزش و پرورش در تیر ماه امسال بنا بود تا هزینه اینترنت برای سامانه آموزشی شاد برای دانش‌آموزان و معلمان رایگان باشد، در تابستان محمود حبیبی، مدیرکل دفتر فناوری اطلاعات و ارتباطات وزارت آموزش و پرورش با اشاره به مذاکرات برای کاهش هزینه‌ها در اینترنت شاد از رایگان نبودن این سامانه هم برای دانش‌آموزان و هم برای معلمان خبر داد! بر این اساس، طبق آخرین مصوبات، بنا شده تا برای استفاده از اینترنت ثابت، آبونمان ماهانه تعیین شود.

هزینه مدرسه رفتن چقدر است؟

در چنین شرایطی، وضعیت آموزش دانش‌آموزان خانوارهای کارگری، این روزها دقیقاً مصداقِ یک ضرب‌المثلِ عامیانه است: «هر روز از این باغ بری می‌رسد». تا دیروز خانواده‌ها دغدغه‌ی «شاد» و «لپ تاپ» داشتند اما با باز شدن مدارس از ۱۵ شهریورماه، دغدغه‌ی خرید ماسک و دستکش و مواد ضدعفونی‌کننده هم به آن افزوده شده است.

اگر خانواده‌ای دو فرزند مدرسه رو داشته باشد و بخواهد برای آنها در هر روز فقط یک ماسک تهیه کند، یعنی روزی ۲ ماسک صورت فقط باید برای فرزندانش بخرد. حال اگر ماسک را بتواند به قیمت دولتیِ ۱۳۰۰ تومانی که، البته در داروخانه‌ها ماسک با چنین قیمتی یافت نمی‌شود، تهیه کند که البته چندان راحت هم نیست و معمولاً افراد برای خرید ماسک خیلی بیشتر از اینها می‌پردازند، باید روزی ۲۶۰۰ تومان برای خرید ماسک فرزندانش هزینه کند و اگر این دو دانش‌آموز، ماهی ۲۰ روز فقط مدرسه بروند، ماهی ۵۲ هزار تومان فقط هزینه ماسک همین دو دانش‌آموز است؛ اگر فرض بگیریم که برای این دو دانش‌آموزِ خانواده ماهی ۱۰۰ هزار تومان هم هزینه ضدعفونی‌کننده و تجهیزات بهداشتی دیگر می‌شود، پدر خانواده باید حداقل ماهی ۱۵۰ هزار تومان هزینه سربار برای آموزش دو فرزندش متحمل شود.

این هزینه سوای هزینه کتاب و دفتر و فوق برنامه و هزینه احتمالی رفت و برگشت به مدرسه است و فقط هزینه پیشگیری از ابتلای احتمالی فرزندان به کرونای مرگبار است؛ کرونایی که حتماً در کلاس‌های درس و سرویس بهداشتی مدارس و در مسیر رفت و برگشت، با ناجوانمردی کمین کرده است. این درحالی‌ست که دولت ظاهراً هیچ مسئولیتی در قبال توزیع رایگان ماسک یا مواد ضدعفونی‌کننده در مدارس برعهده نگرفته است و صفر تا صد این هزینه‌های سربار برعهده‌ی خودِ خانواده‌هاست.

ماهی ۱۵۰ هزار تومان – که البته این رقم، بسیار تقلیل‌گرایانه و حداقلی محاسبه شده است- برای یک کارگر پاره‌وقت، غیررسمی و بیکار خیلی زیاد است؛ حتی برای کارگر حداقل‌بگیری که در ماه با احتساب افزایش ۲۰۰ هزار تومانی حق مسکن (البته اگر کارفرما تخلف نکند و به او بپردازد) فقط ۲ میلیون و ۶۱۱ هزار تومان دستمزد می‌گیرد، بازهم ۱۵۰ هزار تومان کم نیست.

برای اینکه بدانیم چقدر دغدغه‌های مالی کارگران برای فرستادن فرزندانشان به مدرسه جدی است، پای صحبت‌های چند کارگر از گروه‌ها و رسته‌های مختلف نشستیم. همه‌ی این کارگران متفق‌القول هستند که دولتی که می‌داند بسیاری از شاغلان به خاطر کرونا بیکار شده‌اند باید تمهیدات آموزش رایگان را بیش از همیشه در دستور کار قرار دهد نه اینکه هزینه بیشتر به خانواده‌ها تحمیل نماید.

حرف‌های کارگران

کارگر اول- یک کارگر ساختمانی آذربایجان غربی:

محمد، کارگر ساختمانی بیمه شده در آستان آذربایجان غربی است که در ماه‌های بعد از کرونا، غالباً بیکار بوده است؛ او علیرغم پرداخت حق بیمه، به دلیل کارگر ساختمانی بودن، مشمول مقرری بیکاری نمی‌شود. محمدِ غالباً بیکار که پدر یک فرزند است، در ارتباط با دغدغه‌های خود می‌گوید: فرزندم را ثبت‌نام کرده‌ام و باید برود مدرسه اما من که پول ندارم حق بیمه خودم را هر ماه بپردازم، چطور روزی یک ماسک برای دخترم بخرم؛ دولت چه فکری کرده است که می‌گوید بچه‌ها بروند مدرسه؟!

او می‌گوید: لااقل باید در استان‌های محروم مثل آذربایجان غربی و در حاشیه شهرهای بزرگ که عموماً خانواده‌های تنگدست زندگی می‌کنند، به دانش‌آموزان ماسک رایگان بدهند؛ دختر من وقتی برود مدرسه، در معرض خطر کرونا قرار می‌گیرد؛ مگر جان فرزندان ما فقیر فقرا که نصف سال بیکاریم، ارزشی ندارد؟ مسئولان فکر می‌کنند همه جای کشور مانند شمال شهر تهران است؟! ما مرزنشین‌ها، نان خالی هم نداریم…

کارگر دوم- یک کارگر شهرداری در یکی از شهرستان‌های استان کردستان

احمد، کارگر پیمانکاری شهرداری در یکی از استان‌های کردستان است؛ او اکنون دو ماه دستمزد پرداخت نشده دارد ولی دو فرزند هم دارد که یکی باید برود دبستان و دیگری دبیرستان. احمد هم از تصمیمات دولت به شدت شاکی است: اگر آموزش مجازی باشد، پول بسته اینترنتی ندارم و اگر قرار باشد بچه‌هایم را مدرسه بفرستم، پول ماسک و ژل ضدعفونی ندارم؛ در هر صورت، بچه‌های من ضرر می‌کنند چون پدرشان روزی هشت ساعت، خیابان‌های شهر را جارو می‌کند و به این مردم خدمت می‌کند اما حقوق نمی‌گیرد!

او می‌گوید: آیا باید فرزندان ما کارگران کم‌درآمد، قربانی شوند؟ آیا باید بچه‌های ما همگی ترک تحصیل کنند؟! مگر قرار نبوده درس خواندن مجانی باشد؟ دولتی که اصرار دارد مردم بچه‌هایشان را مدرسه بفرستند، لااقل ماسک مجانی به دانش‌آموزان بدهد!

زهرا، با کوله‌بار روسری و شال بر پشت، مادری تنهاست؛ او دختری دارد که باید امسال کلاس سوم دبستان برود اما او که اوایل آمدن کرونا از ترس ابتلا و بیماری، چند ماه در خانه مانده بود و الان هم به زحمت ماهی یک میلیون یا یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارد، ماهی ۸۰۰ هزار تومان اجاره خانه می‌دهد و دیگر پولی در بساط ندارد که اسباب محافظت از فرزندش در مقابل کرونا را خریداری نماید.

کارگر سوم- زنی دستفروش در متروی تهران:

زهرا با لبخندی تلخ می‌گوید: خودشان در ولنجک و پاسداران و زعفرانیه نشسته‌اند و بچه‌هایشان بهترین و خلوت‌ترین مدارس غیرانتفاعی کشور می‌روند اما به فکر ما نیستند که باید بچه‌هایمان را بفرستیم مدارس شلوغ و پرخطرِ اسلامشهر! تنها فرزندم کرونا بگیرد، چه کسی جواب می‌دهد؟!

در این میان برخی هم می‌گویند به خاطر انتفاع مدارس غیرانتفاعی که گردش مالی سالانه‌ی آنها بیش از ۵۶ هزار میلیارد تومان است، فرمانِ بازگشایی مدارس در این بحبوحه‌ی کرونا صادر شده؛ آنها می‌گویند به خاطر اینکه سود صاحبان مدارس که همان نزدیکان به بلوک‌های قدرت سیاسی هستند، از بین نرود، باید بچه‌های مردم در این اوج کرونا بروند و پشت نیمکت‌های کلاس‌های درس بنشینند!

در هر حال، چه آموزش مجازی باشد و چه حضوری، فرزندان کارگران مغبون می‌شوند؛ نه «شاد» برای کارگران، شاد و رایگان است و نه خرید ماسک و ژل ضدعفونی‌کننده برای یک کارگر ساختمانی یا پاکبان شهرداری راحت است؛ اینجا بازهم پرسش بی‌پاسخی که دهه‌هاست تکرار می‌شود، در ذهن تداعی می‌کند: چه بر سر اصل ۳۰ قانون اساسی و آموزش رایگان آمده است؟!

منبع :ایلنا


برچسب ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ده − چهار =

مطالب مرتبط
ایتا سروش بله تلگرام اینستاگرام
درباره ما

ایستار در لغت نامه ها ایستار را معانی بسیار است.اما آنچه که ما را وا داشت تا نام ایستار را برای حضور در عرصه فعالیت سیاسی بر گزینیم توجه به دو معنا بود اول نوع نگرش و طرز فکر و دوم ثبات قدم و استوار بودن. مجموعه ایستار ماحصل اجماعِ فکری گروهی از جوانان انقلابی است که در سالهای متمادی فعالیت خود در عرصه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی به باوری در چهار چوب ایستار رسیده اند. ایستار برای ما ایستادگی خردمندانه برای تحقق اصول است، اصولی که منبعث از وحی و عقل است . سعی ما بر این است که در دامگه حوادث با تکیه بر دین و دانش به خردمندانه ترین مسیر ممکن قدم بگذاریم

تمامی حقوق سایت برای تارنمای خبری ایستار محفوظ می باشد.